رشد منطقه با ظرفیتهای بومی

توجه به ظرفیت طلاب بومی

حجت الاسلام حقیقت منش وقتی متوجه حضور طلبه سطح مقدمات در روستا میشود. عملکرد بسیار حساب شده ای دارد که باعث رشد این طلبه میشود.

عنوان تجربه: رشد محل در گرو رشد ظرفیتها

علت- چالش:

عدم استفاده از ظرفیت طلبه جوان محل

موضوع تجربه:

استان:

اقدام-نتیجه:

میدان دادن به طلبه جوان همراه با راهنمایی و کمک و در نتیجه رشد آن طلبه بومی

بسم الله الرحمن الرحیم.
من سجاد حقیقت منش هستم، یکی از روستاهای استان بوشهر بودیم برای تبلیغ توی ماه محرم. شب‌های اول دهه محرم که گذشت، دیدم یک طلبه‌ای نشسته پا منبر ما. ازش پرسیدم که “آقا شما کی هستی؟” گفت: “من طلبه‌ام.” گفتم: “طلبه سال چندمی؟” گفت: “طلبه سال چهارم.” بعد گفتم: “چرا شما که اینجا هستید؟ ما رو دعوت کردن شما باید بیایید اینجا تبلیغ کنید بین قوم خودتون.”
گفت: “آقا من بلد نیستم، احکام بگم، منبر برم. هیچی بلد نیستم.”
منم گفتم: “ناراحت نباش، کاری نداره. فردا همین رساله حضرت امام رو بردار، بین دو تا نماز حرف بزن، فقط بخون. اگر سوالی هم شد، من توضیح می‌دم.”

گام اول: آغاز کار به شیوه ساده

اینطوری شد که فردا شروع کرد. چند شب همینطور می‌آمد و رساله رو می‌خوند، هیچ مشکلی هم پیش نمیومد، چون من بهش می‌گفتم که هر چی خواستی سوال پیش اومد، من توضیح میدم. هیچ فشاری بهش وارد نکردم که حتما باید همه چیز رو بدونی.

گام دوم: اعتماد به نفس بیشتر

تا شب دهم محرم رسید. یه دفعه بهش گفتم: “برو بالا منبر.” گفت: “چی بگم؟” گفتم: “هر چی بلدی بگو، من روضه‌اش رو می‌خونم.” همینطور که من روضه می‌خواندم، اون هم کم‌کم شروع کرد به صحبت کردن. خیلی نگران بود، اما خدا رو شکر به‌خوبی جواب داد.

گام سوم: پیشرفت روز به روز

از شب یازدهم تا سیزدهم، من دیگه دستش رو رها کردم. خودش دیگه همه منبر رو اجرا می‌کرد. شب به شب بیشتر تسلط پیدا می‌کرد. همینطور که پیش می‌رفت، اونقدر راحت شد که دیگه برای خودش یکی از بهترین منبری‌ها توی روستا شده بود.

گام چهارم: تبدیل شدن به روحانی محلی

سال بعد که به همون روستا رفتیم، دیدیم همون طلبه‌ای که یه روز با شک و تردید پا منبر گذاشته بود، حالا دیگه روحانی شد و توی روستا حسابی شناخته شده بود. خودش نه تنها منبری شده بود، بلکه روضه‌خوان خوبی هم شده بود. مردم کلی از من تشکر و قدردانی کردند که این تغییرات رو دیدند.